دریتا و آنیتادریتا و آنیتا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

دریتا و آنیتا یعنی زندگی

این روزهای ما

1391/6/20 0:37
نویسنده : الهام
1,271 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از به دنیا اومدن سامیار مامانم رفته اونجا ما هم که آلاخون والاخون سوال

موندم با این دو تا هر روز ساعت ده پا می شدن تا مامانم می رسید منم صبحونشون رو می دادم ولی این 4 روزه از ساعت 7 بیدارن میدونن من دست تنهام ...

منم باید مدام جلو چشمشون باشم به محض اینکه یه ثانیه جلوی چشمشون نباشم گریهههههههههههههه

مامان: (زنگ می زنه)  پاشو بچه هاتو جمع کن بذار تو ماشین بیا اینجا

من: نه خودم امروز جمع شون می کنمخیال باطل

تا ساعت 10 دارم مقاومت می کنم دریتا حسابی خوابش میاد دارم رو پام تکونش می دم و گنجشک لالا می خونم آنیتا هم گریه می کنه می خواد بیاد بغل منکلافه (یکی بیاد توجیحش کنه مادر من دارم دریتا رو می خوابونم نمی شه) انقدر نق می زنه که پشیمون می شم از اینکه چرررررررررا به مامانم نه گفتم دوباره زنگ می زنم یه آمار بگیرم ببینم چه خبر!!!!!!!

مامان: بچه ها چطورن منم توضیح میدم دوباره می گه بیا منم می گم با این دوتا که توی کریر نمی مونن چطور بیام می گه الان یکی رو می فرستم دنبالت

تا 1 مقاومت می کنم با شنیدن صدای آیفون ذوق مرگ می شم هورا

پیش به سوی مااماااااااااانقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

نهیر
20 شهریور 91 0:52
یعنی کیف کردم و مردم از خنده الهی من سه تاتونو بخورم خیلیییییییییییییییییییییییییییی با حاله واییییییی خدا به دادت برسه الهام خیلی سخته
باران قلنبه
20 شهریور 91 0:54
سلام عزیزم خوشحال می شم به وب دخمل منم بیاین. دخملم باران مظفری توی مسابقه جشنواره رمضان 91 آتلیه سها شرکت کرده اگه می شه به سایت آتلیه سها بروید و در قسمت جشنواره رمضان به دخترم رای 5 بدهید .این جشنواره تا اول مهر مهلت داره. آدرس سایت آتلیه سها: Soha.torgheh.ir/festival لینک مستقیم جشنواره تو وبم هست یه دقیقه بیشتر طول نمی کشه من نیاز دارم به رای شما عجله کنین زیاد وقت نمونده منتظرمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مامانی
20 شهریور 91 1:03
سلام عزیزم خوشحال میشم به وب دختر منم یه سر بزنین
سمانه مامان ستایش
20 شهریور 91 2:22
سلام.با خوندن این پست با خودم گفتم خدا کمکتون کنه!چون بچه داری خیلی سخته وای به حال دوقلو دارها...من هربار که از دست ستایش کلافه میشم میگم مامانایی که دوقلو دارن چیکار میکنن...واقعا سخته. خوشحال میشم به ما هم سر بزنید
مریم مامان پندار
20 شهریور 91 9:32
میبینم که شاکی شدی بچه ها 7 صبح بیدار شدن اونم فقط دو سه روز پندار من از اول سحر خیز بود هر روز 7و نیم کارت میزنه و نمیخوابه تا 3 عصر 3 هم که میخوابه نیم ساعت فقط بعد باز بیداره تا 11 شب خدا کنه مامانت زودتر بیاد تنها نباشی بانوان محترمه رو ببوس
خاله مرمر
21 شهریور 91 10:14
اول از همه قدم نو رسیده مبارک. مامانی خیلی گناه داریا. قدر این مامان خوبتو بدون. از طرف من این دوتا شیطون بلا رو هم ببوس
sama
27 شهریور 91 0:51
سلام .دخمل های نازی داری خدا برات حفظشون کنه . تولد گل دختر های شما هم مبارک آدرس بادکنک رو خواسته بودی. چهارراه نظام آباد . پاساژ لوکس. یه پاساژ قدیمیه فکر میکنم مغازه 3 یا 4 یه خرازی و لوازم ارایشی هست از اون گرفتم
مامان مانلی
27 شهریور 91 8:25
به به پس حسابی خوش می گذره. تجسم حالت برام جالب بود. الهام جون بهترین کار اینه که عادتشون بدی که کنارشون بخوابی تا اونا هم خوابشون ببره. مانلی اینطوری می خوابید . فقط باید سرش رو دست من بود. طفلک مامانای ما. خدا برات حفظش کنه.
زهرا
25 مهر 91 13:41
سلام دوست عزیز این ادرس وبمه اگه دوست داشتی بااسم(من وخواهرجونم)لینکم کن تامن هم لینکت کنم
گلاره
28 مهر 91 0:36
مامان تنبل بیا یه چند تا عکس از این دو تا عروسک بزار دیگههه. الهام جونم قراره 13 آبان برای بچه ها توی play hous تولد گروهی بگیریم ساعت 4 تا 7 اگه بتونی بیای خیلی خوب میشه خبرش رو بهم بده