دریتا و آنیتادریتا و آنیتا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

دریتا و آنیتا یعنی زندگی

عکس تولد

تولدتون با تاخیر با تم زتبوری برگزار شد  روز تولد دوتاتون رو فرستادم خونه مامان بابایی با مامان شهناز تند تند کارهاتون رو کردیم ولی توی تولد اذیت شدید و خدا رو شکر دریتا قبل از شام خوابید و موقع باز کردن کادوها بیدار شد تمام تزئینات رو خودم درست کردم (بزن دست قشنگه دو برای یه مامان با حوصله که برای ریسه تولدت مبارک 8 ساعت وقت گذاشت ) وفتی شما دو تا می خوابیدید تازه کارهای من شروع می شد اینم از عکساش دو تا زنبور عسلی و یه نمای دیگه از خونه و کیک بسسسسسسسسسسسیار خوشمزه   میز شام زرشک پلو با مرغ،  سالاد الویه ،کشک بادمجون ،کیک مرغ  ؛رولت کالباس و سوسیس بندری   و میز دسر ک...
8 آبان 1391

1 سالگیتون مبارک

چه لطیف است حس آغازی دوباره و چه زیباست رسیدن دوباره به روز آغاز تنفس و چه زیباست روزی که شما آغا ز شدید     باورش کمی سخته باور اینکه یکسال از لمس از وجودتون میگذره! باور اینکه بزرگ شدید و بزودی مستقل قدم برمیدارید باور کنید یه عالمه عذاب وجدان دارم از اینکه ..... وقتی میام بطرفتون و دو تاتون بغل می خواین من فقط یکیتونو می تونم  در اغوش بگیرم برای کوچکترین چیزی باید توی نوبت باشید خنده هاتونو دوست دارم......وقتی منتظرید باهاتون بازی کنم عزیزای من همه لحظه هاتون رو دوست دارم ببخشید اگر گاهی تند میشم و بی حوصله.... ببخش اگه گاهی بی تفاوت از کنارتون میرم..... بدونید که برای من عزیزترینی....بدون...
2 مهر 1391

این روزهای ما

بعد از به دنیا اومدن سامیار مامانم رفته اونجا ما هم که آلاخون والاخون موندم با این دو تا هر روز ساعت ده پا می شدن تا مامانم می رسید منم صبحونشون رو می دادم ولی این 4 روزه از ساعت 7 بیدارن میدونن من دست تنهام ... منم باید مدام جلو چشمشون باشم به محض اینکه یه ثانیه جلوی چشمشون نباشم گریهههههههههههههه مامان: (زنگ می زنه)  پاشو بچه هاتو جمع کن بذار تو ماشین بیا اینجا من: نه خودم امروز جمع شون می کنم تا ساعت 10 دارم مقاومت می کنم دریتا حسابی خوابش میاد دارم رو پام تکونش می دم و گنجشک لالا می خونم آنیتا هم گریه می کنه می خواد بیاد بغل من (یکی بیاد توجیحش کنه مادر من دارم دریتا رو می خوابونم نمی شه) انقدر نق می زنه که پشیمون می ش...
20 شهريور 1391

پسر پسر قند عسل

پسر خاله شهره سامیار خان به دنیا اومد هورررررررا 2800 وزن و 48 سانت قد قلقلیمونه عززززززیزززززززززززززززززززم ...
19 شهريور 1391

سیسمونی با 1 سال تاخیر

اینم چند تا عکس از سیسمونی که قول داده بودم بذارم همیشه نمی شد این تخت آنیتا بانو اینم میز آرایش   ویترین و تخت دریتا     اینو تشک بازی و فرش   این دو تا هم که زندگی ..............   ...
12 شهريور 1391

12 ماهگی

ببخشید دخمل طلاها دیر شد 1 شهریور 12 ماهه شدید و یه اتفاق دیگه هم افتاد که اصلا دلم نمی یاد دربارش حرف بزنم اینم چند تا عکس از عسلها دو تا دختر دارم مهریون ابراز علاقه رو ...   عامل بوق آزاد خوردن تلفن خونمون نه خرابیه نه پشت خطی اینه ...   اینم آنیتا بانو که دلش گرفته داره روی رخت آویز میوه می خوره و خونه مردمو دید می زنه ...     . چند تا عکس بدون شرح       اینم غذا خوردن خونه مامان بابایی که هیچی نمی گه بنده خدا حتی اگه همه جا رو کثیف کنن ...
7 شهريور 1391

عکس

    آنیتا و دریتا در پارک اینم تقدیم به همه ی دوست داران آنیتا و دریتا     ...
9 مرداد 1391

اومدم با کلی تاخیر

سلام به همه ما اومدیم بعد از چند روز اول از همه بگم آنیتا بانو 12 خرداد نشست و ما هم بسیار خوشحال شدیم 18 خرداد اولین مسافرت رو رفتیم همدان دریتا خانوم 20 خرداد نشست و از 12 تیر هم سینه خیز می ره در حد لالیگا آنیتا سینه خیز نمی ره ولی با رورک همه جا رو می گرده و فضولی می کنه الهی قربونشون برم من عکس ها رو توی پست بعدی می ذارم
15 تير 1391

اولین کلمه

آنیتا خانوم لطف کردن و ما رو با اولین کلمه بسی خوشحال نمودند نه مامان نه بابا بلکه   دایییییییییییییییییییییی   ما هم که کشک انقدر ذوق کردیم که نگو بعد از دایی مامان و حالا بابا رو هم می گه تا براش شیر میارم می گه هم من قربونت برم عزززززززززززیزززززززززززززززم   دریتا هم تا دلتون بخواد دالی می کنه هر کی بگه دریتا دالی باید تا فردا صبح دالی کنه (هههههه تقصیر خودشه ) عاشق ددررررررررر آیفن تصویری و کلید و هر چی که به ددر مربوط بشه           امان از دست این دخمل ها تا می زاریمشون زمین سر از زیر مبل در میارن   ...
8 خرداد 1391